واکاوی تاثیر فروش اوراق دولتی بر بازار سرمایه/ افزایش 63 درصدی فروش اوراق در بودجه 1402
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۵۲۶۰۶
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، یکی از راهکارهای درآمدزایی دولتها در دورههای مختلف، انتشار اوراق بدهی بوده است. از سالهای گذشته تا همین ماه گذشته هرگاه بازار سرمایه با ریزش روبرو شده و به قولی بازار قرمز میشد، انگشت اتهام را به سمت دولت و فروش اوراق دولتی میبرد.
بحث فروش اوراق توسط دولت و تاثیر آن بر بازار سرمایه به نظر برخی از کارشناسان عامل اصلی ریزش بازار در برهههای مختلف بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بخش عمدهای از معاملات در بورس توسط شرکتهای حقوقی انجام میشود. این شرکت ها بخشی از خریدهای خود را به اوراق بدهی اختصاص میدهند. اما چه زمانی تقاضا از سمت بازیگران اصلی بازار سرمایه از سهام کاهش یافته و به سمت اوراق حرکت می کند؟
این اتفاق زمانی رخ می دهد که بازاری پرسودتر و جذاب تر برای این شرکت ها ایجاد شود. با توجه به سود تضمینی این اوراق، سرمایه این شرکتها و شرکتهای تامین سرمایه و صندوق ها با درآمد ثابت به سمت معامله در بازار اولیه و ثانویه اوراق حرکت میکند.
این مساله می تواند سبب خروج پول از بازار سهام شده و افت بیشتر بازار سرمایه را به همراه خواهد داشت. مانند آنچه در 2 سال گذشته رخ داده است. به عبارت دیگر، بازار دیگری برای جذب سرمایههای کلان بازیگران اصلی بورس وجود دارد که مدام جذابیت بالایی نیز دارد. طبیعی است رفتار این بازیگر به صورت غیرمستقیم موجب کاهش جذابیت بورس، کاهش تقاضا برای آن و سقوط ارزش کل بازار سرمایه میشود.
* اوراق بدهی راه غیرتورمی دولت برای جبران کسری بودجه
همانطور که بیان شد، یکی از راه های درآمدزایی دولت در هر سال فروش اوراق بدهی است. یعنی هر سال دولت در لایحه بودجه مبلغ فروش اوراق و محل هزینه کرد آن را مشخص می کند. به عبارت دیگر، فروش این اوراق هم در بازار اولیه و هم در بازار ثانویه به شرکتهای حقوقی، صندوق ها با درآمد ثابت و بانک ها یکی از منابع درآمدی دولت در بودجه است.
بنابراین دولت برای حل مساله کسری بودجه یکی از راه هایی که برای خود تعبیه کرده فروش اوراق است. استدلال دولت هم این است که فروش اوراق طبیعتا آثار تورمی کمتری از راههای دیگر مانند استقراض از بانک مرکزی و افزایش پایه پولی دارد. بنابراین دولت هم با هدف تامین مالی کسری بودجه و هم با انگیزه ای که مانع رشد بیشتر تورم شود، اقدام به فروش اوراق می کند.
* فروش اوراق چه تاثیری بر بورس دارد؟
اوراق منتشر شده از سوی دولت از دو راه قابل فروش است؛ دولت سود آنها را از سود دیگر بازارهای رقیب جذاب تر کند یا اینکه از ابزارهای سیاسی و فشار به بانک ها آنها را مجبور به خرید اوراق کند.
انتخاب هر یک از این راه ها، نتیجه یکسانی برای بازار سرمایه دارد. فروش اوراق به بازیگران اصلی و موثر بازار سرمایه، موجب خروج پول از بازار سهام به بازار اولیه یا ثانویه می شود. در چنین وضعیتی فرصتی برای تزریق سرمایه به بورس باقی نمانده و در نتیجه تقاضای سهام در بازار کاهش یافته و نقطه تعادل عرضه و تقاضا و در نهایت ارزش سهام سقوط میکند.
این بخش تاثیر واقعی و میدانی رفتار بازیگران اصلی یا حقوقی هاست؛ به محض اینکه بازار سرمایه رفتار کلی بازیگران اصلی را ببیند تغییر روند میدهد و سهامداران خرد هم وارد صف فروش و افزایش عرضه می شوند. این افزایش عرضه در کنار کاهش تقاضا ناشی از کاهش ورود سرمایه به کل بازار، سقوط ارزش سهام و ارزش کل بازار را تسریع کرده و ضریب میدهد.
هرچند این اقدام دولت با موضوع حمایت از بورس و سهامداران در تناقض است، اما تا زمانی که دولت تصمیم جدی برای اصلاح فرآیندهای هزینه ای و پایدارسازی بخش درآمدی خود نداشته باشد و آن را اجرایی نکند، مجبور است برای تامین مالی کسری بودجه به چنین راهکارهایی روی بیاورد.
* دو راهی فروش اوراق یا چاپ اسکناس برای جبران کسری بودجه
راضیه آرمند، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، می گوید: دولت با فروش اوراق به صورت غیرمستقیم بازار سرمایه را تحت تاثیر قرار میدهد.
وی ادامه داد: دولت رسما در قانون بودجه بخش عمدهای از محل درآمدهای خود را فروش اوراق از طرق مختلف قرار میدهد و در شرایطی که با مشکلات عدیده ای در تامین بخش های درآمدی بودجه روبرو است، راهی ساده تر از فروش اوراق ندارد.
این کارشناس بازار سرمایه تاکید کرد: در واقع دولت دچار یک دوگانه در تصمیم گیری در زمینه فروش اوراق است. دولت باید برای کسری بودجه خود فکری کند. فروش اوراق یا چاپ اسکناس دوراهی دولت است که یکی قطعا منجر به رشد تورم و دیگری تاثیر کمتری بر افزایش قیمت ها دارد.
آرمند تصریح کرد: طبیعتا آثار تورمی چون بر همه اقشار جامعه تاثیرگذار است و کل جامعه را درگیر می کند، دارای تبعات بسیار بیشتری از کاهش ارزش سهام بخشی از مردم میشود. در این دوگانه کم هزینهترین تصمیم همین است که دولت میگیرد و به صورت خودآگاه موجب ریزش بورس میشود.
* دولت در سال 1402 چقدر اوراق می فروشد؟
بر اساس ماده واحده لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ کل کشور از حیث منابع و مصارف افزون بر ۵۲ میلیون و ۶۱۶ هزار و ۹۶۵ میلیارد ریال است. دولت در لایحه بودجه 1402، درنظر دارد از واگذاری دارایی های مالی 288 هزار میلیارد تومان درآمد کسب کند.
این در حالی است که بر اساس قانون بودجه 1401، حدود 176.8 هزارمیلیارد تومان حاصل از این محل در نظر گرفته شده بود و تصمیم دولتی ها به افزایش 62.9 درصدی نسبت به قانون بودجه امسال، نشان می دهد دولتی ها حساب ویژه ای روی این محل درآمدی یعنی فروش اوراق مالی باز کرده اند. زیرا این محل در میان منابع و درآمدهای دولت در سال آینده، بیشترین افزایش را نسبت به ارقام درآمدی قانون بودجه امسال داشته است.
بر اساس تبصره ۵ لایحه بودجه ۱۴۰۲ به شرکت های دولتی اجازه داده می شود که با رعایت قوانین و مقررات و موازین شرعی تا سقف ۱۰۰ هزار میلیارد ریال اوراق مالی اسمی ریالی با تضمین و بازپرداخت اصل و سود توسط خود منتشر کنند تا برای طرح هایی که به تصویب شورای اقتصاد رسیده باشد، به مصرف برسانند.
در بند ب تبصره ۵ به دولت اجازه داده شده است تا برای تأمین مالی مصارف این قانون تا یک میلیون و هشتصد و پنجاه هزار میلیارد ریال انواع اوراق مالی اسمی (ریالی- ارزی) را منتشر کند.
در «بند د تبصره ۵» به منظور توسعه حمل و نقل عمومی به شهرداریهای کشور و سازمانهای وابسته به آنها اجازه داده شده است با تأیید وزارت کشور تا سقف ۱۰۰ هزار میلیارد ریال اوراق مالی اسمی ریالی با تضمین خود و با باز پرداخت اصل و سود آن توسط همان شهرداریها منتشر کنند.
تضمین بازپرداخت اصل و سود این اوراق برای اجرای طرحهای قطار شهری و حمل و نقل شهری به نسبت ۵۰ درصد دولت و ۵۰ درصد شهرداریها است.
به شهرداریهای کشور و سازمان های وابسته به آنها اجازه داده می شود برای توسعه حمل و نقل عمومی و زیر ساختهای شهری، مدیریت پسماند و نیروگاههای زباله سوز، بازسازی بافتهای فرسوده، ساماندهی حاشیه نشینی و سکونتگاههای غیررسمی با تایید وزارت کشور تا سقف ۱۲۰ هزار میلیارد ریال اوراق مشارکت با تضمین خود منتشر کنند.
همچنین وزارت امور اقتصادی و دارایی مجاز است از همه روش های انتشار اولیه اوراق از جمله تحویل اوراق به طلبکاران، عرضه تدریجی، حراج، فروش اوراق به کسر(کمتر از قیمت اسمی) و پذیرهنویسی در بازارها استفاده کند.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: بازار سرمایه بورس بودجه 1402 فروش اوراق بدهی اوراق دولتی اوراق شرکتی هزار میلیارد ریال بازیگران اصلی بازار سرمایه قانون بودجه لایحه بودجه اوراق مالی کسری بودجه اوراق بدهی اجازه داده فروش اوراق شهرداری ها شرکت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۵۲۶۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
میکرو بلاگرهای اقتصادی در کمین جیب مردم
در چند سال اخیر و علیالخصوص از زمان شیوع پاندمی کرونا، زیست مردم بیش از پیش با سوشالمدیا گره خورد. در روزهایی که کسبوکارها یکییکی در حال تعطیلی بودند و بعضا کارمندان خانهنشین میشدند، همه به دنبال راهی برای نجات خود میگشتند.
به گزارش فرهیختگان، در همان زمان بود که پدیده بلاگری، بهعنوان یک پدیده نو بیش از پیش جدی شد، زیرا بلاگری اقتصادی بخشی از این اکوسیستم را تشکیل میداد. طی سالهای اخیر و بهویژه پس از شیوع کرونا در جهان، مردم به واسطه تسهیلات بانکی و کمکهای دولتی که میگرفتند یا به واسطه پساندازی که در دوره خانهنشینی عاید آنها شد (ذخیره منابع به دلیل محدودیت سفر و مسافرت) بیش از پیش احساس نیاز به سرمایهگذاری را احساس کردند.
در این شرایط، در کنار اقتصاد خواندهها و متخصصان حوزههای مالی، سیل انبوهی از بلاگرهای اقتصادی نیز پیدا شدند که گرچه تحصیلات عالی در زمینه اقتصاد و حوزههای مالی نداشتند، اما اقدام به تولید انبوهی از مطالب در حوزه سرمایهگذاری در بازار داراییها کردند. کارشناسان حوزههای اقتصاد و مالی میگویند این وضعیت مختص ایران نبوده و در دنیا نیز با شدت کمتری وجود داشته و حتی چهرههایی مانند ایلان ماسک نیز از این فضا سوء استفادههای خود را کردهاند، اما با این تفاوت که میزان آسیبپذیری فالوورها از مشاورههای عمدتا غلط و کانالیزه شده و جهتدار بلاگرهای اقتصادی در ایران بیش از دنیا بوده است.
دلیل این امر هم عدم تمایل ایرانیان به استفاده از نهادهای مالی و مشاورهای برای سرمایههای خرد و تمایل به سرمایهگذاری مستقیم و فردی به جای سپردن منابع به صندوقهای سرمایهگذاری است. آرش صفری، پژوهشگر بازارهای مالی و مهدی دولت، فعال اقتصادی در گفتگو با مردم میگویند گرچه بلاگرهای اقتصادی بعضا به سواد مالی مردم هم افزودهاند، اما هر دو متفقالقولند که فعالیت بلاگرهای کمسواد و سودجو میتواند آسیبهای جدی به سرمایههای مردم و تقویت بخشهای غیرمولد وارد کند. به گفته این کارشناسان، بهترین پروتکل برای کاهش آسیبهای ناشی از فعالیت بلاگرهای اقتصادی، تقویت سواد مالی جامعه و فرهنگسازی برای استفاده مردم از روشهای غیرمستقیم سرمایهگذاری است.
پدیدهای که از دل کرونا متولد شدآرش صفری، پژوهشگر بازارهای مالی درباره تاثیر بلاگرهای اقتصادی در رفتار سرمایهگذاری مردم اظهار داشت: «در ۱۰ تا ۱۲ سال اخیر که فضای مجازی و سوشالمدیا در دنیا و ایران پررنگ شده تاثیرات، ضریب نفوذ و ضریب استفاده جامعه و رسانه از طریق فضای مجازی بسیار بالا رفته است. اوج رفتارهای موثر بر بازارهای سرمایهگذاری توسط بلاگرها در دوران شیوع پاندمی کرونا مشاهده میشد، یعنی زمانی که ضریب نفوذ اینترنت و فضای مجازی بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ شدت یافت. در آن زمان بهواسطه تعطیلی کسبوکارها تمایل به سرمایهگذاری، ترید و دریافت سیگنال نه تنها در ایران بلکه در همه جای دنیا افزایش پیدا کرد که این موضوع در انتهای سال ۹۸ و ابتدای سال ۹۹ در ایران رخ داد. یکی از دلایل جدی ورود مردم به این عرصه فضای مجازی و فعالیت بلاگرها بود. در دنیای امروز روزنامهها در حال پارادایم شیفت هستند و مردم بیشتر تمایل دارند از طریق تلفن همراه و سوشالمدیا محتواها را دنبال کنند و محتوای خود را بارگذاری کنند. این محتواها کاملا آزادانه و بدون نظارت جدی و حتی بدون اینکه تخصص افراد به اثبات برسد یا دارای مدرک مالی خاصی باشند در هر حوزهای منتشر میشود.»
سبقت انسان رسانهها از رسانههای رسمیصفری در ادامه گفت: «امروز ممکن است یک بلاگر با بازدیدهای میلیونی و با لایکهای چند صد هزار تایی از یک رسانه یا اخبار رسمی بیشتر دیده شود. این امر سبب میشود بلاگرهای اقتصادی بتوانند به ذهن مردم سمت و سو بدهند؛ این تاثیر در بازارهای مختلف متفاوت است. بهطور مثال اگر بازار سرمایه و کریپتوکارنسی را از یکدیگر جدا کنیم تا حدودی سازمان بورس و دولت تلاش کردند با اعمال تنبیهات و اعمال قانون که در بورس هم وجود دارد و همچنین تشکیل کمپینها به فعالیت فضای مجازی سر و سامان بدهند. در این شرایط اگر شخصی سیگنالدهی خلاف واقع انجام میداد یا بهصورت علنی کلاهبرداری میکرد توسط سازمان بورس رصد و حتی کدها و حسابهای کاربری تعدادی از این افراد بسته میشد. در کریپتوکارنسی، بازار بسیار آزادتر از بازار سرمایه است. دولت در آن نقشی ندارد، فضا بسیار پیچیدهتر است و متمرکز نیست و فضا برای فعالیت بلاگرها بسیار راحتتر است. هنوز مکانیسمی در دنیا برای پدیده بلاگری و اینفلوئنسری تبیین نشده است و هنوز بسیاری از دولتها نمیدانند چگونه باید با این موضوع نو برخورد کنند.»
صفری تکمیل کرد: «در دنیا میبینیم که برخی افراد مانند ایلان ماسک با یک سیگنال در توییتر شخصی خود میتوانستند یک ارزی مانند دوجکوین را بهشدت جابهجا کنند و پامپ و دامپ رخ میداد. ترامپ، بهعنوان یکی از فعالترین رئیسجمهورهای تاریخ ایالاتمتحده با صحبتهای خود تاثیر شگرفی در بازار سرمایه به جا میگذاشت. در بازار کریپتو نیز مارک سیلور با یک توییت نرخ بیتکوین را جابهجا میکرد. این تاثیرات قابل کتمان نیست. در بازارهای بزرگتر که حجم آن بیشتر است رسانههایی مانند بلومبرگ، جیپیمورگان تاثیرات بیشتری بر بازارها دارند تا یک تکبلاگر، اما در بازارهای کوچکتر مثل بازار کریپتو افراد با قد و قواره کوچکتر میتوانند تاثیرات جدیتری به جا بگذارند.»
بالاترین تاثیر بلاگرها روی نسل Z استاین کارشناس اقتصادی ادامه داد: «در طرف دیگر ماجرا باید توجه داشت که برخی افراد حتی برای جلب نظر و توجه مخاطب راضی هستند به مردم بهصورت رایگان آموزش بدهند. همچنین برخی بلاگرها با تولید محتوا در فضای مجازی سواد مالی مردم را افزایش دادهاند بهگونهای که سواد مالی مردم قابل قیاس با چند سال گذشته نیست. مخاطب میتواند با یک سرچ ساده در بازار رقابتی جلب فالوور و کمی هوشمندی سواد مالی و اقتصادی خود را افزایش دهد و محتواهای خوب و فاخر نیز پیدا کند. تاثیر این بلاگرها روی نسلهای متفاوت نکته حائز اهمیتی است. من فکر میکنم بالاترین تاثیر بلاگرها روی نسل Z است و به همین دلیل تاثیر زیادی در جهتدهی به بازار کریپتو دارند. به نظر میرسد سایر نسلها تاثیرات کمتری از این موضوع میگیرند.»
مکانیسم برخورد با بلاگرهای متخلفصفری درباره مکانیسمهای برخورد با تخلفات بلاگرها عنوان کرد: «آنچه امروز میتواند به بهبود اوضاع کمک کند مکانیسمهای پلتفرمهایی است که بلاگرهای اقتصادی در ذیل آن فعالیت میکنند. پلتفرمها این امکان را فراهم کردهاند که اگر یک بلاگر کلاهبرداری میکند، از این راه اخاذی میکند یا یک فرآیند پانزی را دنبال میکند با بلاک و ریپورت کردن آن شخص به پلتفرم اطلاع میدهیم و میتوانیم بستر فعالیت آن شخص را از او بگیریم. این مکانیسم بسیار به مکانیسم بازار آزاد نزدیک است و خود کاربر و مشتری میتواند از این طریق بهتر از دولت به کنترل فعالیت این افراد کمک کند و در این فضای باز و آزاد که مشخص نیست آیا افراد گواهینامه یا تحصیلات مرتبط دارند یا از محل خاصی تایید شدند یا خیر، مردم میتوانند بهترین کنترل را داشته باشند. در آخر مردم در بلندمدت خلاف واقع عمل نمیکند. در طولانیمدت فعالان اقتصادی که فهم صحیحی از ماجراهای اقتصادی دارند فعالیت میکنند. وظیفه دولت در این زمینه فرهنگسازی است. دولت میتواند با فرهنگسازی، نحوه انتخاب آموزش بهتر و ارائه راهکارهایی برای جلوگیری از درگیر شدن مردم در کلاهبرداری و... اقدام کند.»
وی درباره تاثیر برخی بلاگرها در حبابی شدن قیمتها تکمیل کرد: «قطعا تاثیر میگذارد و نمونه تاثیر آن ایلان ماسک است. در ایران دیدیم بهواسطه تشدید رفتار گلهای و خصوصا در بازاری که عمق کمی دارد و سهام و ارزهای دیجیتالی که عمر کمی دارند عملیات سفتهبازانه و قیمت سهام را بهشدت تحت تاثیر قرار میدهد. در بلندمدت یک فرد نمیتواند چنین تاثیری به جای بگذارد؛ چراکه همیشه افراد نمیتوانند آینده را بفروشند. در یک بازار با در نظر داشتن اینکه اغلب بازارها و عمل سفتهبازانه جمع صفر هستند، در آخر همه متوجه میشوند که یک شخص در حال سوءاستفاده از دنبالکنندگان خود است و بازی سیگنال یک بازی همیشگی نیست.»
تفاوت بلاگرهای ایرانی و خارجیصفری درباره تفاوت تاثیر بلاگرها در ایران در مقایسه با جهان گفت: «علت اصلی این موضوع این است که فرهنگ سرمایهگذاری غیرمستقیم در کشور ما زیاد باب نیست. در سایر کشورها اغلب مردم سهام خود را به صندوقها، شرکتهای بزرگ و سبدگردانها میدهند و عملا به متخصصان برونسپاری میکنند و متخصصان امر تحت تاثیر بلاگرهای اقتصادی نیستند. در ایران دلیل اصلی پررنگ بودن تاثیر بلاگرها این است که اغلب مردم فکر میکنند خودشان بهتر و بهطور مستقیم میتوانند دارایی خود را مدیریت کنند و همین امر سبب میشود با تبلیغات وارد فضای سیگنال گرفتن و پیدا کردن سهام شوند. وقتی شما در کشوری زندگی میکنید که چند سال پیاپی ۴۰ درصد تورم دارد و افراد تحت فشار هستند و دائما فقیرتر میشوند مردم بیشتر در تقلای این هستند که بتوانند سرمایه خود را با سوددهی بهتر مدیریت کنند. از سوی دیگر نیز نسل جدی از فرزندان ما، یعنی نسل Z به شغل تریدری و معاملهگری علاقهمند شده و به آن ورود کردهاند. این موضوع نیز تمایل به دریافت سیگنال از بلاگرها را تشدید میکند.»
وی در پاسخ به سوالی درباره عمده تاثیرگذاری بلاگرها حسب نوع و حجم سرمایه اظهار داشت: «من فکر میکنم بخش جدی تاثیر بلاگرها روی سرمایههای خرد است؛ چراکه مخاطب این افراد مردم و فالوورهای آنها هستند. بحث اصلی این است که تعدادی از این بلاگرها که قوی هم هستند جذب نهادهای مالی میشوند، عموما مدیران سرمایهگذاری و تحلیلگران شرکتهای سرمایهگذاری هستند و سرمایه گذاران بزرگ، نهادی و حقوقی نیز بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از آنها استفاده میکنند. آن نهاد حقوقی و سرمایهگذاران بزرگ تحلیلگر، بلاگر یا اینفلوئنسر خوب و درست را که شاید لزوما تعداد دنبالکننده خیلی بالایی نداشته باشد، اما دارای اعتبار باشد را جذب میکند. اگر یک تیم یا مجموعه بخواهد در بازار دستکاری کند، امروز یکی از راههای جدی آن فضای مجازی است.»
تفاوت سرمایهگذاری ایرانیان با دنیامهدی دولت، فعال اقتصادی تصریح کرد: «در گذشته رسانهها به شکل امروزی فعالیت نمیکردند، دارای محدودیت بودند و افراد شانس کمی برای حضور در رسانه و ابراز نظرات و تحلیلهای خود داشتند. به همین دلیل تریبون رسانهها بیشتر در اختیار سازمانها و نهادهای بزرگ بود و جهتدهی به افکار عمومی و پولهای خرد بیشتر براساس سلایق، استراتژی و تحلیلهای این نهادها شکل میگرفت. امروزه اوضاع اینگونه نیست و هر فردی با داشتن یک رسانه شخصی در سوشال مدیا این امکان را دارد که نظرات و تحلیلهای خود را به مردم ارائه بدهد و بسته به اقبال فرد، مردم میتوانند از تحلیلها و نظرات او پیروی کنند. در کشورهای بزرگتر و پیشرفتهتر نگاه مردم هم به افراد از طریق رسانههای شخصی است و هم به سازمانها و نهادهایی که سرویسهای مختلف ارائه میدهند و اینگونه نیست که مسیر سرمایهگذاری خود را صرفا به یک نهاد یا سازمان خاص بسپارند. سرویسهای حال حاضر پیشرفته است و میتوان گفت تحلیلهای مختلف در قالب مجلات دیجیتال ارائه میشود و مردم میتوانند بر این اساس اوضاع را بسنجند. همچنین در همه کشورها بلاگرها حضور دارند و نظرات خود را بیان میکنند، اما اوضاع به شکلی که در کشور ما اتفاق افتاده، نیست و تصمیمگیریهای مردم بیشتر متکی به نهادهای مالی بزرگ و تاثیرگذار است. در کشورهای بزرگ افراد ثروتمندی وجود دارند که خودشان تا حدودی مرجع هستند و مردم پشت دست خیلی از این افراد مشهور هم بازی میکنند و سرمایههای خود را جاهایی میبرند که این افراد در آن حضور دارند. مثال این موضوع وارن بافت است که گاهی پرتفوهای سرمایهگذاری خود را منتشر میکند و در معرض دید مردم قرار میدهد.»
اثر بلاگرها در بازار داراییهادولت ادامه داد: «حبابهای قیمتی به دو مدل حباب منفی و مثبت تقسیم میشوند. میتوان گفت بازارهای مالی ما به قدری بزرگ است که بلاگرها نمیتوانند تاثیرات عمدهای در آن بگذارند. معمولا این افراد میتوانند تاثیرات خیلی کوچک و مقطعی به جای بگذارند و بازار را حبابی کنند، اما این حباب خیلی زود تخلیه میشود. در بسیاری از مواقع حبابی شدن قیمتها به قصد فریب و سوق دادن مردم برای نقد کردن یک دارایی است. برخی از بلاگرها با توجه به حجم دنبالکنندهای که دارند، از سمت نهادهای مختلف به آنها پیشنهاد میشود و سعی میکنند با استفاده از این فرصت بعضا سیگنالهای غلط بدهند. اما این موضوع برای همه صادق نیست. افراد بسیار صادقی در این حوزه هستند و فعالیت میکنند. با توجه به اینکه این فضا و شرایط جدید است، مردم به مرور زمان با آن آشنا میشوند. شاخصهای اقتصادی ما ارتباطی به رفتار مردم ندارد، رفتار مردم ما دنبالهرو شاخصها و تصمیمات اقتصادی کلانی است که در کشور اتخاذ میشود. من در اینباره مردم را مقصر نمیدانم؛ هرچند که شاید علم پایین و بعضا ترس از جاماندن سبب شود مردم ما دست به کارهایی بزنند یا به حرف افرادی گوش بدهند. درنتیجه ممکن برخی از مردم به واسطه تبلیغ سودهای بزرگ یک یا دوبار فریب بخورند و مرتکب اشتباه شوند، اما درنهایت بعد از مدتی خود مردم این افراد را از گردونه خارج میکنند.»
کانالیزه شدن سرمایهها به بخش غیرمولدمهدی دولت افزود: «به نظر من نمیتوانیم بلاگرها را به حدی بزرگ ببینیم که بگوییم سرمایههای مردم را به بخشهای غیرمولد کانالیزه میکنند. به نظر من آن قسمتی که سرمایه را به بخشهای غیرمولد کانالیزه میکند نهادها و سازمانهای مالی هستند. زمانی که اقتصاد کشور مولد نیست و سود تولید بسیار پایینتر از سود سرمایهگذاری در هر جای دیگری است، پول به سمت بازارهای غیرمولد میرود. بزرگترین مقصر هم شاید بانکها و نهادهای مالی بزرگ باشند که سپردههای مردم را جذب و به بازارهای غیرمولد هدایت میکنند. بلاگرها صرفا در سرمایههای خرد میتوانند موثر باشند، شاید از این افراد بهعنوان مشاور هم در برخی بنگاههای حقوقی استفاده شود. سرمایههای کلان تا حدی که اطلاع داریم از تیمهای تحلیلی استفاده میکنند و شاید بخش کوچکی از آن نهادها یا سازمانهای بزرگ از کمک این افراد بهرهمند شوند یا از آنها مشاوره دریافت کنند.»
فرهنگسازی راهگشا خواهد بوددولت، در پایان درباره الزام فرهنگسازی در حوزه مالی یادآور شد: «در کشورهای توسعهیافتهتر فعالیتهای مشاورهای شرکتها به صورت سرویسهای متفاوت و متنوع از صندوقهای سرمایهگذاری و مجلات تحلیلی مالی، بولتنهای دورهای و فصلی ارائه میشود و مردم بر این اساس از این اطلاعات، مشاورهها و سرویسها و خدمات استفاده میکنند و بلاگرها نیز آزادی کامل دارند که نظر خود را بیان کنند. درصورتیکه جرم یا خطایی از سوی این افراد رخ بدهد قاعدتا با توجه به قوانین هر کشوری قابل پیگرد قانونی است. با توجه به فضایی که در آن قرار داریم که هنوز فرهنگسازی برای آن شکل نگرفته، زمان نیاز است تا مردم متوجه ترفندها و شیوههای کلاهبرداری و فریب بشوند. نمیتوان پروتکلی برای این فضا ایجاد کرد؛ چراکه هرکسی که دنبال فریب مردم باشد، هر روز شیوههای خود را بهروزرسانی میکند. باید بیشتر مردم را به سمت فرهنگسازی و پیگیری اطلاعات درست سوق داد تا متوجه مضرات سرمایهگذاریهای اغواکننده و فریبنده بشوند. بازارها دائما در حال تغییر و بهروزرسانی هستند، از این جهت که ابزارها و افراد تغییر میکنند. اگر افراد خود را با این شرایط تطبیق ندهند از بازارها جا میمانند و متضرر خواهند شد.»